خانه > پیام سبز > آموزگاری به نام سید مصطفی تاج زاده

آموزگاری به نام سید مصطفی تاج زاده

منبع : جرس نویسنده : سارا زرتشت

از روزی که پروژه ی دستگیری  فعالان  سیاسی شکست خورد ه است و دولت کودتا ، مجبور به آزاد کردن  تدریجی اسیران  شده است ، بعید می دانم ، آزادی کسی ؛ چون  آزادی سید مصطفی تاج زاده ، همراهان جنبش سبز را خوشحال کرده باشد . این موج  شادی ، اگر چه با   سابقه ی سیاسی و خصایل اخلاقی  تاج زاده  غریبه نیست ،  اما ریشه  آن را باید در جای دیگری  جست .

در میان زندانیان صاحب نام ، تاج زاده ، تنها کسی  بود که در دادگاه حضور یافت ،  اما از خود دفاع نکرد . یعنی ضمن اینکه با اصل دادگاه  و حاکمیت قانون مخالفتی نداشت ،  بلکه به نحوه ی اجرای قانون اعتراض کرد و در اعتراض به آن سکوت پیشه کرد و از خود دفاع نکرد.

در نگاه اول این رفتار متناقض می نماید و طعم  مخالفت با قانون و بوی  قانون شکنی می دهد   اما واقعیت آن است که این «تناقض»  درعلوم سیاسی پذیرفته شده است و  این گونه رفتار در جوامع مدنی  غریبه نیست .

قضیه از آنجا آغاز می شود که حقوق طبیعی فرد با تکالیف قانونی او در تضاد  باشند و وجدان فرد ، عملی عیر از  قانون را توصیه کند  . از آنجا که  « قانونی  ، برای اجرای قانون وجود ندارد »  در این حالت  فرد نمی تواند از قانون ، توقعی برای رسیدگی به حق خود و ادای ندای وجدان داشته باشد ، لذا از دستور مجری  قانون پیروی نمی کند و تسلیم  وجدان خود می شود  و البته مسئولیت  این رفتار خود را هم می پذیرد  و به مجازات های  احتمالی آن تن می دهد . این گونه رفتار در علوم  سیاسی و اجتماعی « نافرمانی مدنی»  نام دارد .

رفتار سید مصطفی تاج زاده ،  نمونه ی روشن و عالی و کامل از یک نافرمانی مدنی در جامعه امروز  ایران به شمار می رود و هم  یک نمونه ی موفق  . تاج زاده علت سکوت  و نافرمانی خود را در دادگاه به صورت واضح و علنی اعلام کرد و راهکار خود را هم برای پایان نافرمانی اعلام داشت و  ضمن تاکید بر اصل قانون و حاکمیت قانون ، تنها به مصداقی روشن از اجرا نشدن قانون  اکتفا کرد و در آن پایداری کرد تا پیروز شد .

آزادی تاج زاده ، به مثابه ی آزادی یک انسان ، خوشحال کننده  است  و در یک قضاوت اخلاقی   قابل دفاع است . آزادی تاج زاده ، به مثابه ی یک سبز ِ مقاوم ، شادی مکرر دارد و روحیه ی تازه ای  به سبز ها خواهد داد . اما ، مهم تر از همه آزادی تاج زاده ، نشان دهند ه ی پیروزی  در « یک راه» است .  آزادی تاج زاده ، پیام مهمی برای همراهان جنبش سبز وفعالان سبز و« راه سبز امید» دارد . آزادی تاج زاده آموزگار یک راه برای جنبش است و شاید  «آغازگر»  شیوه های جدید  برای رسیدن به حق در جامعه ی ایران .

پی نوشت : در حالی که بر روی  پروژه ی « امکان سنجی نافرمانی مدنی » در ایران کار می کردم ، این خبر مسرت بخش را شنیدم و به فال نیک گرفتم و  این یادداشت  هم ،  چون سیاه مشقی  قلمی شد . همین جا  به خانم محتشمی پور برای همراهی  با همسر و تلاش های سبزش  تبریک می گویم  و امیدوارم  در کنار «همسرجان» شان یک عمر را به شادی و شادکامی سپری کنند . به امید  آزادی همه ی اسیران.

منبع جرس، نویسنده: سارا زرتشت

  1. مارس 12, 2010 در 1:45 ق.ظ.

    آزاد کردن زندانیان سیاسی از سر ترس و شکست یا احساس پیروزی

    مورد تاج زاده را نمی دانم. اما خیل آزاده های سبز مرا به یاد زمانی می اندازد که اولین جمع آزاده های جنگ به کشور باز گشتند از قضا به دیدار چندین نفر از آنها در همان روزهای اول رفتم. حقیقتا چهره هاج و واج آنها به نظرم برای هر تازه آزاد شده ای طبیعی است. آزاده های سبز هم از این قاعده مستثنا نیستند.
    خوب یا بد از نظر بنده آزادی آزادگان سبز هر چند به قول نویسنده «به مثابه ی آزادی یک انسان ، خوشحال کننده است و در یک قضاوت اخلاقی قابل دفاع است »
    اما بر خلاف نوپیسنده مطلب هیچ نشانی از پیروزی در آن نمی بینم. با شناختی که از دینامیسم فکری حاکمان ایران دارم، آزادی افرادی که یا همه سرمایه اشان در گرو حکومت است یا حبسهای تعزیری اشان منتظر اشارتی برای اجراست نشان از احساس برنده بودن حکومت دارد.
    سایر قراین و شواهد و بوق و کرناهاشان هم نشان از این دارد که لااقل احساس پیروزی می کنند.
    حکومت اگر نگران بود نشان داد که پای همه هزینه هایش که تا الان ایستاده است باز هم می ایستاد و به نظرم از سر ترس یا شکست تن به آزادی این عزیزان نداده است.
    به گمانم حکومت به یک باره جمع کرده و قطره چکانی پس داده است و آیا مدیریت یا به قول دیگر
    «جمع کردن» ماجرا غیر از این است؟ همانطور که در مورد شهدای جنبش سبز چنین کاری را انجام داد از هر گونه حرکتی که باعث سررفتگی دیگ جوشان جریان سبز بشود (در مورد شهدا می گویم) به شدت خودداری کرد.
    آیا اگر شما بودید یک کودتای تمام عیار انتخاباتی را بهتر از این مدیریت می کردید؟
    تمام آنها که زندان رفته اند و باز گشته اند ساکت شده اند. شاید توقع زیادی باشد که از آنها انتظار داشته باشیم دوباره حرکتی کنند. اما یادمان باشد آقای طاهری اصفهان از زندان شاه که آزاد شد روی چهارپایه ای جلوی زندان ایستاد و سخنرانی کرد و گفت اینجا بهترین جا است اگر می خواهید دوباره مرا بگیرید.
    اما تقریبا همه ی آنها که بعد از ماجرای انتخابات بیرون آمده اند تقریبا به سکوت می گذرانند. اگر انتقادی به من وارد باشد که چرا انتظار دارم سکوت نکنند دو دلیل دارم یکی اینکه به همان دلیل که از اول سکوت نکرده اند اگر آن علت هنوز باقی است و دلیل اخلاقی، اجتماعی، شخصی یا هر چیز دیگر داشته اند آیا آن دلایل مرتفع شده است. دوم اینکه در حرکتی سیاسی نتایج هم سیاسی و مطلوب ترین نتیجه عمل سیاسی نیل به قدرت است. و چه کسی برای هزینه دادن مناسبتر از کسانی است که برای کسب قدرت آماده ترند هم روحیه اشان می خورد هم آمادگی بیشتری دارند هم مطلوبشان است و هم تجربه اشان بیشتر

  2. مارس 12, 2010 در 2:00 ب.ظ.

    سلام .
    تعبير بسيار درستي بود … شجاعت و طرز بيان تاجزاده رو خيلي مي پسندم
    براي مجتبي سميعي نژاد ؛‌دوست عزيزمان هم بسيار متاسفم كه روي ديگر واقعيت رو نمي خواهد ببيند

  3. مارس 13, 2010 در 3:19 ق.ظ.

    تاج زاده از برکشيدگان شيخ اکبر هاشمی رفسنجانی است و درجنگ 8ساله و قبل و بعد ازآن در کليه تباهکاريها و جنايات و دزديهای رفسنجانی و هيئت مؤتلفه همراه با رضائی وميرحسين موسوی عامل مؤثر و شريک جرم بوده و در قتل عام نوجوانان ايران در ميدانهای جنگ با عراق سهيم و شريک بوده است . همانطور که محمود احمدی نژاد پاداش دوران استانداری اردبيل را با شهردارشدن و بعد رديس جمهورشدن دريافت کرد حالا هم تاج زاده را برای گروه رهبری جنبش توزرد و استعماری سبز در نظر گرفته اند و دستگيری او هم شگردی برای امامزاده کردن و مشهور کردن او و نمايش آنستکه بگويند اين شخص موافق آنچه رژيم کرده است نبوده در حاليکه هم او هرکاری را در خدمت به حکومت آدمکشان و دزدان انجام داده و قرار است بازهم بدهد

  4. kia
    مارس 14, 2010 در 1:03 ب.ظ.

    wagean gushhalaam ke in aga azad shude wa arezo mikonam hijwgah zendani dar iran nadashte bashim am u wa hamsare azizash gob midanand dar sale shast wa shastuhaft dar zendanhaye jomhurie eslaami je bar saare jawanane ma awaarda haminha

  1. مارس 11, 2010 در 10:15 ق.ظ.

بیان دیدگاه