بایگانی

Archive for نوامبر 2009

گاهی وقت ها برای مسیح علی نژاد

نوامبر 29, 2009 4 دیدگاه

مسیح جان

ســـــلام

مهدی افشار نیک برای بازجوی رمضان زاده نوشته بود »  بازجویی و خبرنگاری در دو افق متفاوت سیر می‌کنند اما در پرسشگری با هم یکسانند، هر چند آن برای پرونده و محکمه و قضاوت یا به‌پا‌ کردن شوی تلویزیونی می‌پرسد و این برای روشن شدن افکار عمومی و انتشار. اما در یک نقطه با هم مشترکند البته با ماهیتی بسیار متفاوت» . نوشته ی  شما خطاب به ابطحی  همان نقطه ی مشترکی است که مهدی گفته بود . نیک گفته بود ، باورم شد  .

مسیح جان

آوار نمی شوم سرت . فاخرانه می پرسم. » اعترافات ِ اجباری»   یعنی چه ؟ » نامه ی سرگشاده»  را برای چه کسی می نویسند ؟   از» شهوتِ  شهرت»  تا «شهوت ِ قدرت »  چقدر راه است ؟

مسیح جان ،

خوب گفته ای خودت  »  بگذاریم  گاهی وقت ها گلایه هایمان به سیاستمداران مان، زبان بروز یابند تا به کینه های نهفته  در جامعه تبدیل نشوند »  . «قید» ِ  این جمله ات را نباید زد ،  مسیح جان !! برای ما که سحر را باور داریم ،  اندکی صبر دشوار نیست . «زمان ِ بروز» هم به اندازه ی » زبان بروز» مهم است .  خوب قید کرده ای خودت :  گاهی وقت ها … گاهی وقت ها …گاهی وقت ها  …

سارا زرتشت

اکبر اعلمی ، هم به تئوری توطئه مبتلا شد !

نوامبر 29, 2009 2 دیدگاه

اکبر اعلمی ، با انتشار یک نظر در سایت ِ خود ، متن ِ کامل اعترافات یکی از اعضای ِ بالاترین را درج کرد و نشان داد که اعترافات ِ تلویزیونی در خصوص ِ سایت بالاترین را هم باور کرده است . ایشان قبلا در خصوص اعترافات ِ ابطحی هم به شیوه ی مشابه رفتار کرده بود . گویا این بیماری تئوری توطئه  واگیر است .

متن نظرکاربری به اسم سعید  در سایت اعلمی :

ضمن تائید انتشار این فیلم و با تشکر از آقای اعلمی به خاطر شفاف سازی هایشان جهت اطلاع دوستان می گویم که بنده هم سالهاست که در سایت ….عضویت دارم و تقریبا به چم و خم کار کاربران این سایت واقفم. عده ای حرفه ای در این سایت عضو هستند که بعضا دهها حساب کاربری را با نام های متفاوت برای خود ثبت کرده اند و با عده ای از دوستان داخل و خارج خود بصورت باندی و گروهی و اغلب از طریق کافی شاپ ها * عمل می کنند. بعضی از اینها در اجاره گروهها و اشخاص سیاسی است و در ایام انتخابات هم بسیار فعالانه عمل می کنند. مثلا اگر بخواهند بنفع و یا بزیان کسی تبلیغ کنند، مطلبی را در سایت قرار می دهند و در ظرف چند دقیقه آنرا داغ کرده و به صفحه اول می فرستند. اهمیت این سایت در این است که در سطح جهان مخاطب دارد و مرجع واقع می شود. متاسفانه با وجود اینکه چنین سایتی برای انتشار آزاد دیدگاه ها می تواند بسیار ارزشمند باشد اما بدلیل سلطه این باند حرفه ای و مزدور بر آن از رسالت خود روز بروز دورتر می شود. دارو دسته …که قبلا در ستادهای …و …بصورت مزدبگیری فعالیت می کردند نمی خواهند که نقاط ضعف دوستانشان آشکار شود به همین سبب هم به شما و یا هرکس دیگری که در مورد آنها ذره ای از حقایق را بنویسد حمله می کنند تا او را به عقب نشینی و تسلیم شدن در برابر خواسته های خود وادار سازند. من هم معتقدم که پاسخ شما به شبهه افکنی این گروه مزدبگیر مفید خواهد بود و مطمئن باشید که بدلیل عضویت تعداد زیادی از آزادیخواهان در این ساین نوشته های شما هم همچون گذشته پوشش داده خواهد شد و توطئه این افراد خنثی خواهد گردید.در راهتان موفق باشید .

* احتملا منظور کافی نت است .

لینک مطلب در سایت بالاترین


آقای اعلمی ، لطفا نمادهای ِ سبز را نشکنید

نوامبر 28, 2009 11 دیدگاه

اکبر اعلمی ، نماینده ی صریح الهجه ی  آذری ،  فیلم ِ  اعترافات محمد علی ابطحی را در سایتش  باز نشر کرده است . به اعتقاد ِ من این کار هم به  لحاظ ِ تاکتیکی و هم به لحا ظ ِ اخلاقی اشتباه است .

استدلال ِ من ساده است .

1. آن کس که ابطحی را  وادار به این اعترافات کرده است ، مقصود اصلیش انتشار آن بوده است . و آن کس که  به انتشار ِ این اعترافات کمک می کند به این خواسته ی غیر اخلاقی کمک کرده است .

2. ابطحی ِ  اسیر و وبلاگ نویس غیر از » محمد علی ابطحی ِ سیاستمدار » است . ابطحی برای جنبش ِ سبز  نمادی از نمادهای اسارت است . نمادی از نمادهای ِ وبلاگ نویسان  اسیر است . آن کس که ، » امروز »  این نماد را بشکند به جنبش ِ سبز  لطمه زده است و این یک تاکتیک ِ اشتباه است .

پی نوشت : گویا بهانه ی اصلی برای باز نشر این اعترافات ، حذف ِ قسمت هایی از آن است . قسمت هایی که آقای اعلمی می خواهد به استناد آن چیزی را ثابت کند ! آیا استناد به  قسمت هایی از این اعترافات با استناد به قسمت هایی دیگر از این اعترافات با هم فرقی دارد ؟ ایا هدف وسیله را توجیه می کند ؟ به زعم ِ بنده این  «بهانـــه » برای باز نشر اعترافات ِ ابطحی کمتر از آن است که اکبر اعلمی خود را برای آن هزینه کند ! مثلا  «بهانه ای »  که  در کامنت های ِ فردی به اسم ِ داوود در سایت اکبر اعلمی آمده اند ؟!

به جناب ِاکبر اعلمی بزرگوار ، پیشنهاد می کنم

این مطلب را از روی سایت خود بردارند تا  همه بزرگتر شویم .

زهر چشم ِ احمدی نژاد از قالیباف و بندبازی علی لاریجانی

نوامبر 23, 2009 2 دیدگاه

قالیباف : ای محمود ، اگر ایرانی ها بر سر ِ خشـم آیند ، تو را خواهند کشت !

احمدی نژاد : و اگر بر سر ِ  عقـــل آیند ،  تـــو را !

———————————————–

پی نوشت1 : امروز که سخنان علی لاریجانی را در دفاع ِ توامان از هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد ! خواندم ، ناخودآگاه به یادِ این مناظره ی حکیمانه افتادم .اصل  این  مناظره ، مربوطه به دوتن از سیاستمداران ِ واقعی یونان باستان است و گویا هر دو از شاگردان ِ افلاطون بوده اند .  قبلا موضع خود را در خصوص علی لاریجانی در اینجا گفته ام و نیازی به تکرار آن نمی بینم ، اما  نکته ای را که نباید  لاریجانی ها ! و به خصوص علی لاریجانی و صادق ِ لاریجانی فراموش کنند  آن است که : در اوضاع ِ  بحرانی امروز ایران ، بر ریاست ِ دو قوه نشستن کار ِ دشواری است . هیچ سخن  و گفتار ِ  دیپلماتیکی ، نافی ِ مسئولیت تاریخی و قانونی ِ آنان نخواهد بود . بند بازی سیاسی ، می تواند تعادل قوا  را به نفع ِ  سیاستمدار حفظ کند ، اما نه به نفع ِ  آینده !  تاریخ قضاوت خواهد کرد .

پی نوشت 2 : خبر توقیبف همشهری تائید شد . تیتر ِ امروز ِ همشهری  و نامه قالیباف به احمدی نژاد در خصوص ِ مترو ، امروز کار دست ِ قالیباف داد . گویا احمدی نژاد خواسته است از او هم زهر چشم بگیرد . البته همه این مطالب بهانه ای شد تا ابراز ِ تاسف کنم که کسانی چون لاریجانی و احمدی نژاد و قالیباف دارند تیتر خبر های ما را تشکیل می دهند . بی خود نیست گفته اند : تغاری بشکند ، ماستی بریزد … جهان گردد به کام ِ کاسه لیسان

تاریخ برای کسی طلب آمرزش نمی کند

نوامبر 22, 2009 بیان دیدگاه

عوض علی کردان فوت شد . خدایش بیامرزاد . این طلب ِ آمرزش  وظیفه ی دینی ماست . این طلب ِ آمرزش  صفای  باطن می آورد . آدمی  را سبز می کند . روح را طراوت می بخشد و اگر مقبول افتد ،  باری از بار ِ  فوت شده   کم می کند.

عوض علی کردان هم فوت شد . خداوند  او را و  رفتگان ِ همه را بیامرزد . در  سنت ِ اخلاقی و دینی ما  ایرانیان ، پشت سر ِمرده حرف زدن  ، شایسته نیست .  کسی  که توان ِ  دفاع  از خود را ندارد ، نباید محاکمه شود ،  این یک حکم اخلاقی است .

عوض علی  کردان فوت شد .    نامش در تاریخ ِ  معاصر ِ ایران خواهد آمد  .  اما …« تاریخ » بی رحم است و برای کسی طلب ِ آمرزش نمی کند .

خطر ریزش سبز ها

نوامبر 21, 2009 2 دیدگاه

دسته‌ها:خطر ریزش سبز ها برچسب‌ها:

این بازی ایراد دارد !

نوامبر 20, 2009 ۱ دیدگاه

حرکت اول مال ِ من بود و مهارتم  عالی است
تو نباید برنده می شدی . این بازی ایراد دارد !
( جان نش )

1. همايش «سبزها و دين» با حضور گسترده ی اساتيد و دانشجويان علوم انساني به خصوص جامعه شناسي و علوم سياسي در دانشكده ی علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد. به گزارش نوروز، در اين همايش دكترحسن محدثي، دكتر سيد محمدامين قانعي‌راد، جواد كاشي، و سارا شريعتي و عمادالدين باقي به ايراد سخنراني و ارائه مقاله پرداختند و ابعاد حوادث بعد انتخابات با تمركز بر نقش دين در جنبش سبز وتحليل اجتماعي از اقدامات و فعاليت هاي اين جنبش را بررسي كردند.  …  عنوان ِ همایش گویا است » سبز ها و دین «. متن گزارش هم گویا تر است .» تمر کز بر نقش ِ دین در جنبش ِ سبز » و  این که اکثر قریب به اتفاق ِ سخنرانان این همایش هم  تاکید داشتند که در جنبش سبز ،  دین دار و بی دین دخیل اند و  دین ِ  سبز با دین ِ سرخ یکی نیست و دین پشتوانه ای برای جنبش ِ سبز است و جنبش ِ سبز سرانجام پیروز است و بازی برد برد است و … ظاهراً همه چیز خوب است .

2. بزودی در گوشه ای دیگر از تهران ، در دانشگاهی دیگر ، همایشی با عنوان »  دین و انقلاب نرم » بر گزار خواهد شد و عده ای دیگر با عنوان اساتیدِ جامعه شناسی و علوم سیاسی و دینی  در آن سخنرانی خواهند کرد . دکتر محمد جواد لاریجانی و  رحیم پورازغدی و صفار هرندی و رسایی و مصباح یزدی و … به ایراد ِ سخنرانی و ارائه مقاله خواهند پرداخت و   ابعاد حوادث بعد انتخابات   را  با تمركز بر نقش دين بررسی کرده و بر نقش ِ وحدت آفرین ِ ولایت ِ فقیه  در خنثی کردن توطئه های ِ سران ِ فتنه  تاکید خواهند کرد . در این همایش با تاکید بر جایگاه دین اسلام و با تکیه بر آموزه های امام  بر حفظ ِ دستاوردهای انقلاب اسلامی تاکید شده و یکی از اساتید با تبیین ماجرای صفین و قرآن کردن ِ نیزه ها ابعاد دسیسه های معاویه و عمرو عاص  را تشریح  می کند . دیگری  از شیوه های ِ حکومتی امیرالمومنین و پیامبر اسلام  در برخورد با  ماجرای بنی قریظه و خوارج خواهد گفت و.. البته این همایش در مطبوعات و صداو سیما انعکاس وسیعی یافته و دوست و دشمن به نقد آن خواهند پرداخت . .

3. حاصل چیست ؟ البته که در هر دو همایش ارتباط ِ» دین و سبز ها » واکاوی می شود و صد البته در  هیچکدام از این همایش ها  در خصوص ِ رنگ سبز  و طیف های ِ آن  جدلی در کار نخواهد بود . اما آنچه ارتباط آن با سبزها و جنبش ِ سبز ،  تعبیر و تفسیر و تحلیل و تاویل خواهد شد » دین » است .  یعنی محل اصلی ِ دعوا  ، دین و قرائت های دینی  خواهد بود  و این یعنی آغاز یک دعوای  ایدئولوژیک ِ نه چندان جدید. در این دعوا ، هر کس گزاره های بنیادی خود را دارد و به گزارشی از تاریخ  دینی  اکتفا می کند  . هر کس به روایت و تفسیری از دین پای بند است و احادیثی از پیامبر و روایاتی از ائمه و جملاتی از امام .  لشکر کسی هم آسان است و همه به اندازه  ی کافی شهید دارند . حاصل چیست ؟  قرائت  ِ رسمی و سنتی دین  و ولی امر مسلمین جهان و فقیهان ِ سنت گرا در یک طرف و روشنفکران دینی در طرف ِ دیگر ؟  یک دعوای ی بیهوده  برای  جنبش ِ سبز .  بازی عوض شده است . میدان از آن ِ حریف است  و بازی مطلوب  ِ سیاستمداران و دنیا به کام ِ  برادر ِ بزرگ !

4. بازی را ما شروع کردیم . مهارت کافی داریم .اما بازنده ایم  . این بازی ایراد دارد !  چیزی در این میان گم می شود . نمادی به نام سبز . جنبشی در این میان مقبض می شود . جنبشی به نام  جنبش ِِ سبز . ایراد از کجاست ؟

5. ایراد اول : جنبش ِ سبز برخلاف ِ انقلاب ِ اسلامی  ، متکی بر نماد هاست نه ایدئولوژی . ایدئولوژی ها و نماد ها کارکردهای ِ مشابه ی دارند و هر دو  ذهن را تسخیر می کنند . هر دو برای بسیج ِ توده ها و شکل گیری جنبش های ِ اجتماعی کارکردهای ِ مثبتی دارند . اما آنچه یک نماد بر دوش می کشد بسیار فراتر از تکلیفی است که ایدئولوژی می طلبد .  جنبش ِ سبز با نمادهایش آغاز شده است : رنگ سبز ، میر حسین ،  ندا آقا سلطان ، کیانوش آسا ، محود وحید نیا ، کهریزک ، رامین ِ پوراندرجانی . نمادهای ِ جنبش ِ سبز فراگیرند و جهانی اند. جنبش ِ سبز برای تسخیر قلوب و اذهان از نمادها بهره می گیرد نه از ایدئولوژی . .  راز ِ همراهی جهانیان همین است . ایدئولوژی هامخاطبان خاص دارند اما نماد ها مخاطبان عام . به کنایتی ،  تفاوت ِ ایدئولوژی ها  و نمادها  در جنبش ِ سبز  تفاوت  از» یاحسین » تا » میر حسین »  است .

6. ایراد دیگر : تفاوت ها ی بنیادی فراموش شده است و شباهت های ِ بدیهی بزرگ شده اند . خواسته ها یکی است اما خاستگاهها یکی نیست .  خواسته های  انقلاب اسلامی و جنبش ِ اصلاحات  و جنبش َ سبز یکی است .امنیت ، عدالت ، آزادی و  جمهوری اسلامی  شاید !  اما تنها خواسته ها یکی است، خاستگاه آنان متفاوت است . جنبش ِ سبز با اتکا بر حق انسانی ِ رای به دنیا آمد و انقلاب ِ اسلامی بر اساسِ تکلیف اسلامی ِ مبارزه با  ظالم  و جنبش ِ اصلاحات بر اساس ِ اعتراض به یک روش سیاسی و اقتصادی در حکومت   . حق ِ نهفته در جنبش ِ سبز ، پیش از تکلیف دینی  انقلاب اسلامی و اصلاح ِ سیاسی دوم ِ خرداد آغاز می شود . اعم از آنهاست . نباید  جنبش ِ سبز را  به اصلاحات و حتی  انقلاب ِ اسلامی فرو کاست  .

7.ایراد سومی هم هست و شاید بنیادی تر از همه . و آن  «همان گویی ها و بد فهمی ها  « است .  جمله هایی  با این محتوا » جنبش ِ سبز پیروز خواهد شد حتی اگر به قدرت دست نیابد » . یعنی روزی روزگاری همه سبز می شوند در روش . بالاخره همه به قانون تمکین می کنند در عمل . این گزاره ها همان گویی است . هیچ انگاری ِ جنبش است .آنهایی  که این گونه می گویند  و این گونه باور دارند ، چیستی ِ  جنبش ِ سبز را زیر سوال می برند .مخاطب حق دارد  بپرسد : » اگر چنین است  ، اصلا چرا جنبش ؟  » . اشکال وارد است  و از آنجاست که  :  قانون و  بی قانونی  ،  نفی  خشونت  و  خشونت ، آلترناتیوها ی   کاملی نیستند . قانون  ، محوری  برای » نفی خشونت » نیست . چنانچه بی قانونی به معنای خشونت نیست . گاندی یک نماد است نه یک ایدئولوژی . به قول او :  «ما  نبايد در انتظار آن بمانيم که بدکاران به مقامي ارتقا يابند که به بدی ِ  کار خود پي ببرند و بدي‏ها و نادرستي‏هاي کار خود را اصلاح کنند. » *

نویسنده :  سارا زرتشت

* پی نوشت ِ مهم  :

این ایرادها صرفا ایرادی های ِ فلسفی و منطقی ِ  بر عنوان ِ  کلی ِ همایش اند   و ایرادهای موضوعی و اخلاقی ِ برگزاری چنین همایش هایی مجال خود را می طلبد . روشنفکران و اساتید همراه جنبش ِ  سبز ترجیحا در این شرایط باید به عنوان ِ کنشگر ظاهر شوند نه تحلیلگر . در مجالی دیگر به این موضوع خواهم پرداخت .

رهبر باید عاقل باشد

نوامبر 18, 2009 7 دیدگاه

فرزندِ  یکی از دوستانم کلاس ِ سوم دبستان است  و البته ساکن ِ یکی از شهرهای بزرگ غرب ِ ایران  .  این دوست ِ ما ، امروز  پس از مدتها زنگ زد و ماجرایی را  برایم  تعریف کرد که  یک دنیا حرف دارد . می گفت :  معلم  امروز از پسرم خواسته است که  با کلمه ی «رهبر»  جمله ای بسازد و در پای تخته بنویسد و پسرم در پای تخته نوشته است : «رهبر باید عاقل باشد. » . خانم  معلم  هم – شاید با خنده یا با ترس –   از او خواسته است که جمله ی دیگری بسازد و خودش پیشنهاد داده است : پسرم ،  مثلا بنویس » رهبر ما  عادل است »  یا » ما رهبر ِ  خود را دوست داریم » .

این دوستم با  خنده – و البته  اندکی غرور –  ادامه داد  : می بینی ، پسرم به  پدرش رفته  است و از حالا  سیاسی فکر می کند و سیاسی می نویسد . اما ، من به شوخی و به رسم ِ سالهای ِ دانشجویی ، از در ِ مخالفت بر آمدم که : خوشبختانه این نشان می دهد که پسرت  به پدرش نرفته است ، چون اگر از پدرش می خواستند با «رهبر » جمله بسازند ، همان جمله ی خانم معلم را می ساخت .  برای لحظه ای سکوت  روی خط ِ تماس برقرار شد .  هر دو  یکه  ای خوردیم  و البته اقرار کردیم که نسل ِ ما  اگر می خواست با «رهبر» جمله ای بسازد همان جمله ی خانم معلم را می ساخت  اما  خوشبختانه  ! امروز بچه ها  کمتر به پدر هایشان می روند . تاریخ گواهی می دهد .

باز هم سبز شدن ِ روشنفکران !

نوامبر 17, 2009 4 دیدگاه

23  خرداد 88 با یکی از دوستانم در خصوص بازداشت های  پس از انتخابات تلفنی صحبت می کردیم . آن روز هر دو بر آن عقیده بودیم که  با این کار می خواهند اتاق ِ فکر ! موسوی  و کروبی را تضعیف کنند . چند روز بعد که جنبش ِ سبز  بدنیا آمد ، هر دو  به اشتباه خود پی بردیم  و بی تعارف اقرار کردیم که  اساسا ً این بار  ، اتاق ِ فکری وجود نداشت .  البته در این میان سخنان دوستم شنیدنی تر بود . او عقیده  داشت  : کودتاچیان ، اتاق ِ فکر اصلاحات   را به جای ِ اتاق ِ فکر جنبش ِ سبز گرفته اند  و این شری است که بانی خیر خواهد شد . البته آن دوستم معتقد بود  : اصلاحات اگر اتاق ِ فکر مناسبی داشت که به این زودی  در بازی قدرت شکست نمی خورد  و آن دوست ِ ناباب !  تا جایی پیش رفت  که اندکی ابراز ِ خوشحالی کرد که   جنبش ِ سبز با اتاق ِ فکر ِ اصلاحات شکل نمی گیرد !

امیدوارم ، سوء تفاهم نشود  اما در این شرایط ِ سخت  و حساس ِ تاریخی ،  تعارف   جایز نیست . امروز که سخنان  باقی و جلایی پور و محدثی و قائمی راد را در  سایت نوروز دیدم ، دانستم که آن دوست پر بیراه نگفته بود .گویا جنبش ِ سبز برای بعضی ها تنها یک   سوژه ی جدید است که  مجال مناظره و مکاتبه و روشنفکری را  فراهم می کند . نسبت جنبش ِ سبز با دین و دین سبز و جنبش  های سبز ، فرصتی هم  برای «سبز شدن ِ » روشنفکران  است .  البته به قول   یکی از دوستان ِ نغز گو   «هر سبزی سبز نیست » .

به بنده حق بدهید که بسی  نگران باشم  واندکی تلخ  . به اشاره بگویم .  اصلاح طلبان ِ بزرگوار  بهتر است به جای ِ ادای روشنفکری به  رفتار حزبی و سیاسی ِ خود بپردازند  و گرفتار دفاع از هم حزبی های دربند خود باشند نه  نگران ِ تعریف و اصلاح ِ جنبش ِ سبز . فعلا  رسایی و صفار هرندی  دارند ادای آنها را در می آورند ، نگران باشند که جای ِ آنها را نگیرند . نه ! نه !!  جنبش ِ سبز نیازی به  اصلاح  ندارد .

این اشارت ِ تلخ ، البته  ! به معنای نفی اصلاحات و دستاورهای خاتمی ِ بزرگ و اندیشه های حجاریان ِ کبیر نیست . محض اطلاع ، نگارنده پیش از دوم خرداد هم ،  پیرو و حامی  و همراه  ِ مشی اصلاح طلبی و اصلاحات بوده است و از این پس هم  خواهد  ماند اما  بر این باوراست  که جنبش ِ سبز نه ماهیت و نه منشاء  مشترکی با  اصلاحات ِ برخاسته از دوم خرداد ندارد . به اختصار ،   خاستگاه جنبش ِ سبز اعاده ی یک حق است و خاستگاه اصلاحات اصلاح یک روش . جنبش ِ سبز یک جنبش ِ ایجابی  ِمثبت برای اعاده ی حق ِ «رای » یا همان حقِ حداقل ی زندگی  ِ اجتماعی است و  اصلاحات ِ دوم خرداد یک مشی سلبی ،  برای نفی ِ روش های  سیاسی و اقتصادی ِ جریان ِ  حاکم  .

این بازی ایراد دارد !

نوامبر 17, 2009 3 دیدگاه

خاموشترین کلام ها هستند که طوفان بر پا می کنند
اندیشه هایی که با گام ِ کبوتر می آیند
جهان را رهبری می کنند.

( نیچه )

درآمد :

16آذر روز دانشجو است . به یادِ  سه شهید ِ اهورایی : بزرگ نيا، قندچى و شريعت رضوى  . 16 آذر در راه است و  این روزها  16 آذر یعنی فرصتی دیگر برای جنبش ِ سبز .

جنبش سبز باید  استراتژی «عدم ِ خشونت » را ادامه دهد ، این یک اصل است در غیر این صورت بهتر است نام دیگری برای خود انتخاب کند . جنبش ِ سبز باید با دشمن «مدارا» کند . این نیز یک اصل است . «مدارا ، یعنی مدارا با دشمن «. اگر کسی غیر از این می اندیشد  یا به مدارا اعتقادی ندارد و یا از مدارا چیزی نمی داند . در جنبش ِ سبز همه «وجود » دارند  . قرار نیست کسی پیشاپیش حذف شود و یا دسته ای معدوم شوند . اگر کسانی اعتقاد به حذف و یا مرگِ پیشاپیش ِ حریف دارند ، در حقیقت رفتار ِ طرف ِ مقابل را پذیرفته اند  و آن را توجیه کرده اند . جنبش ِ سبز «امیدوار » است  . ترس محصول ِ نا امیدی است و  خشونت محصول ِ ترس است و خشونت  منجر به شکستن ِ قواعد ِ بازی می شود . با وفاداری به این مقدمات  ، می خواهم به 16 آذر بیاندیشم . چه باید کرد  ؟

گزینه های  معمول :

در 16 آذر ،  می توان «راهپیمای و یا تجمع ِ سکوت  در سطح عمومی » برگزار کرد . اما با رسانه های ِ فعلی  فراخوان  عمومی و وسیع مقدور نیست .  مجوز لازم برای کم  خطر بودن ِ تجمع صادر نمی شود و از طرفی 16 آذر هم  روز تعطیلی نیست و  امکان ِ حضور عامه ی مردم وجود ندارد . با این وصف فراخوان برای تحصن و یا تجمع عمومی در 16 آذر منطقی به نظر نمی رسد  .

در 16 آذر ، می توان » راهپیمایی ِ و یا تجمع ِ  سکوت در دانشگاهها » برگزار کرد .  شاید  این آسان ترین راهی است  است که میتوان برای 16 آذر پیشنهاد داد . تعطیلی کلاس ها و تجمع ِ سکوت ، در روز ِ  16 آذر ممکن است اما در کنار ِ حداقل هزینه  ،  «حداقل  فایده » را هم دارد . از طرفی  امکانِ این که تجمع ِ سکوت به تجمع ِ تند و درگیری های ِ درونی در دانشگاه منجر شود و یا شعارهای تند سرداده شود بسیار است ، تا حدی که تداوم ِ  تجمع ِ سکوت  ،  دشوارتر از شکستن ِ آن بشود   .  تجربه ی 13 آبان نشان داد که تحریک ِ دانشجویان منجر به شعارهای ِ ساختارشکن وتحریک آمیز می شود  و این تند روی ها  ، تندروی طرف ِ مقابل را هم توجیه می کند .

در 16 آذر می توان  «راهپیمایی محدود و پراکنده  با محوریت ِ دانشجویان در سطح شهر » برگزار کرد  . با شکستن درب ِ دانشگاهها و خروج از سد ِ نیروی نظامی و ماندن در خیابان ها تا سقوط ِ دولت ِ کودتا ! شروع ِ این کار ممکن  است  اما توام ِ با  خشونت شده و به سرعت ریزش می کند . امکان ِ حضور ِ سران جنبش نیز فراهم نمی شود . در کل هزینه آن بسیار و دستاورد ِ آن اندک است . احتمال ِ عدول از اصل ِ عدم ِ خشونت و  اصل ِ مدارا در آن بسیار است . به هر حال حریف از این بازی خوشنود خواهد شد .

در 16 آذر ، می توان به » برگزاری مناظرات و جلسات ِ پرسش و پاسخ و سمینار » قناعت کرد . این تاکتیک ممکن و کم هزینه است اما برای روز ِ 16 آذر یک «فرصت سوزی» است .

غیر از این گزینه ها  ، گزینه ی معمول دیگری ِ به ذهن نمی رسند   . اما هیچ کدام از این گزینه ها از  مطلوبیت کافی برخوردار نیستند . منطقا ً  در این شرایط » زمین ِ بازی » را باید عوض کرد . تغییر زمین ِ بازی برای 16 آذر 88  صرفا ً یک تاکتیک است و  نمونه ای عملی از این تاکتیک  می تواند» برگزاری رفراندوم ِ نمادین در دانشگاهها «باشد .

رفراندوم ِ نمادین  : ، پیشنهادی برای 16 آذر

سبزترین راه برای رهایی از بن بست  در معادلات و مناسبات ِ سیاسی  برگزاری ِ رفراندم است . علی رغم آن که این واژه  در قانون ِ اساسی  ما  به رسمیت شناخته شده است ، اما «متولیان امور»ی که  منشا ء غیر مردمی برای قدرت ِ خود قائل اند ، به رفراندوم تن نمی دهند چون  تقدس ِ آنان می شکند . از طرفی  آنچنان به جایگاه قانونی خود اطمینان ندارند  که  بازی ِ قانون را بپذیرند و  از به نتایج ِ رفراندوم  بیمناکند  . «این ترس انسانی و آن ادعای ربانی » ،  مشخصه های ِ اصلی حریف اند  و هر  این دو  در  بازی ِ رفراندوم فرو می ریزند  .

با این وصف ، پیشنهاد برگزاری ِ «رفراندوم نمادین در دانشگاه ها  هم زمان با  16 آذر »  پیشنهاد موثری  به نظر می رسد .  » هدف ِ اصلی »  این تاکتیک ، آشنا کردن ِ زبان و اذهان با واژه ی رفراندوم است و این به خودی خود بسیار ارزشمند است و  «یک گام  موثر و به پیش » برای جنبش ِ سبز خواهد بود .

«موضوع ِ رفراندوم » می تواند در دانشگاهها متفاوت باشد و به انتخاب دانشجویان و با بهره گیری از شعارهای سبز با محیط شهر و اندازه ی دانشگاه و شرایط آن متناسب شود . گاه انتخاب یک موضوع فاتنزی هم کافی است .  موضوعاتی چون  رنگ ِ مورد علاقه ، نظارت ِ استصوابی  و…

برای «برگزاری رفراندوم » کافی است در هر دانشگاه  ستادی چند نفره به نام ” ستاد رفراندوم ” ایجاد شود تا هم زمان با روز 16 آذر رفراندوم ِ نمادین را برگزار نماید.

در خصوص ِ مزایای این پیشنهاد بیشتر می توان گفت :  مانند ِ :

  • پاسخ به پیشنهاد ِ  سید محمد خاتمی  برای برگزاری رفراندوم
  • اجابت ِ دعوت ِ اخیر میرحسین موسوی و مهدی کروبی  به عدم ِ خشونت
  • یاد آوری واژه ی انتخابات به  مردم و دولت ِ کودتا  ،
  • باز گشت به شعارهای اصلی و خواسته های مشترک ِ   جنبش ِ سبز
  • یاد آوری خواسته ی “  رای من کجاست ؟ ” به افکار عمومی ، جهانی و حتی دولت ِ کودتا
  • گسترش جغرافیایی جنبش سبز به شهرهای کوچک و دانشگاهها و دانشکده های محدود
  • پرهیز از تند روی و شعارهای ساختار شکن
  • امکان حضور کم هزینه و یا بدون هزینه ی کلیه دانشجویان در یک مراسم ِ مدنی
  • امکان ِ انعکاس ِ اخبار 16 آذر برای رسانه های سبز و روزنامه های در حال ِ انتشار
  • گسترش بحث در خصوص ِ ماهیت ِ رفراندوم و کارایی آن در حرکت های اصلاحی
  • ثبت ِ نشانه ای برای  زنده بودن و فراگیر بودن ِ حرکت ِ جنبش ِ سبز
  • نتایج ِ غیر قابل پیش بینی   و عدم ِ امکان برنامه ریزی  دولت کودتا برای مقابله با آن
  • بازی در غیبت ِ سپاه و بسیج  و نیروی ِ انتظامی ( آچمز شدن ِ حریف )
  • افزایش ِ ضریب ِ نفوذ ِ واژه ی رفراندوم در افکار عمومی
  • توجه به اصل ِ اصلاح در مقابل اصل ِ انقلاب
  • توجه به اصل ِ عدم خشونت
  • توجه به اصل ِ مدارا

باری ، به زعم نگارنده – که همه چیز را فلسفی –منطقی – می بیند ، برگزاری ِ  رفراندوم ِ نمادین در دانشگاهها ،  با آن «مقدمات» و با این «مزایا «،  یک حرکت ِ پیشروانه در جنبش ِ سبز محسوب می شود ، با مطالبات ِ عمومی ِ جنبش ِ سبز  هم خوانی دارد و با  سفارشات ِ سران ِ جنبش  سبز  هماهنگ است  .

نویسنده : سارا زرتشت