اپورتونیست ها و آوانتوریست ها
منبع : خودنویس نویسنده : سارا زرتشت
فرصت طلب ها و ماجراجویان
۱. عموم مردم بر این باورند که فرصتشناسی یک هنر است که امکان استفاده بهتر از فرصت ها را فراهم میکند، اما فرصتطلبی یا نه تنها هنر نیست بلکه، یک عمل غیراخلاقی محسوب میشود. راز این تفاوت آن است که فرد فرصت طلب، بالذات به دنبال فرصتی میگردد تا در آن سود شخصی خود را بیابد و به خاطر استفاده از آن فرصت، اصول خود را نادیده میگیرد، در حالی که فرصت شناس، ضمن پایبندی به اصول خود، از فرصت ایجاد شده استفاده میکند. یعنی فرصتطلب اغلب سراغ هر فرصتی میرود، تا از آنها به سود خود بهره بگیرد، اگر چه در استفاده از آنها هم ناکام بماند. اما فرصتشناس حاضر نیست از هر فرصتی به سود خود بهره بگیرد.
حتی در عالم سیاست هم که عالم دگرگونی و تغییر مدام قدرت است، فرصتطلبی مذموم است و عملی اخلاقی محسوب نمیشود. با این حال، تاریخ سیاسی گواه است که همواره فرصتطلبانی وجود دارند که از فرصتها به سود خود استفاده کنند، فرصت طلبهایی که الزاما ً آدم های زیرکی نیستند، بلکه با خود فروشی تلاش میکنند تا خود را در قدرت نگه دارند. فرصتطلب معادل واژهی فرنگی اپورتونیست است.
۲. اغلب مردم جسارت را صفت مثبتی میدانند که امکان واکنش در شرایط خاصی را فراهم میکند اما ماجراجویی و جنجال طلبی را نه تنها مطلوب نمیدانند، بلکه فرد ماجراجو و جنجال طلب را فاقد ویژگیهای طبیعی میدانند. راز این تفاوت آن است که فرد ماجراجو بالذات دنبال ماجرایی است که در آن خود را نشان دهد و با تهییج و تحریک ماجرا را عمیق تر و خود را موثرتر نشان دهد، در حالیکه فرد جسور صرفاً در مقابل ِ کنش انجام شده، واکنشی را انجام میدهد که دیگران حاضر به انجام آن نشدهاند. برای فرد ماجراجو، خود ماجرا اصل است اما برای فرد جسور واکنش موثری که ماجرا را به جهت مطلوب هدایت کند، مهم است.
در عالم سیاست، آنگاه که نهادهای سیاسی وجود دارند و رفتارهای سیاسی نهادینه شدهاند، امکان ماجراجویی وجود ندارد اما، در غیاب نهادهای سیاسی و بخصوص در شرایطی که التهاب اجتماعی و سیاسی وجود دارد، ماجراجوها ظاهر میشوند و بر هیجانات و احساسات عامه سوار شده و خود را موثر جلوه می دهند . فرد ماجراجو ، اگر موفق شود ادای قهرمان ها را در می آورد و اگر لازم شود از ترور هم ابایی ندارد . ماجراجو معادل واژه ی فرنگی اوانتوریست است .
۳. اوضاع سیاسی ایران امروز بحرانی است و التهاب سیاسی و اجتماعی آن بر کسی پوشیده نیست. جنبش سبز هم یک فرصت است و تشخیص این فرصت نیاز به زیرکی و یا هوشمندی خاصی ندارد و طبیعی است در این شرایط عرصه برای حضور فرصت طلبها و ظهور ماجراجوها فراهم باشد .
اگر چه وجود فرصت طلبها و ماجراجوها جنبش سبز را تهدید میکند، اما خطر مهمتری که از ناحیه این دو گروه متوجه جنبش است ، القای ِ شیوههای مبارزه و تسریع و تعجیل در رسیدن به پیروزی است نه حضور و ظهور آنها. از آنجا که اپورتونیستها اصولی برای مبارزه بر سر آن ندارند و تنها به سهم خود می اندیشند، لذا کم حوصله و بی تحمل و نتیجه گرایند و آوانتوریستها هم از القای هر گونه شعار و جنجال و ایدهای برای جنجالی کردن ِ ماجرا ابایی ندارند و با القای اطلاعات غلط و مهیج، از حوصله و تحمل بدنه ی جنبش می کاهند و لذا، محصول رفتار هر دو افزایش خشونت است.
متاسفانه، حذف این دو گروه ممکن نیست و تقبیج اخلاقی آنان هم نمیتواند کارساز باشد. جایی که خود اخلاق و اخلاق سیاسی معرکه ی آراست، امکان روشنگری در این وادی ناممکن است و چه بسا خود به اعتراضات و ماجراهای دیگری منجر شود .
چاره کار، در پرهیز از این خطر عمده، شناسایی و بی اعتنایی به آنان، توصیهها و روش های آنهاست. خوشبختانه، شناسایی این دو گروه کار دشوار نیست و معیار های واضحی برای شناسایی آنها وجود دارد. نخست آن که، آنان اغلب از رهبران و فعالان ِ جنبش جلوتر میافتند و روشها و یا موضوعاتی غیر از خواستههای جنبش را انتخاب میکنند . و دیگر آن که در سابقهی سیاسی و رفتاری خود، تغییرات ناگهانی ( و نه تدریجی ) و متناوب دارند .
منبع : خودنویس نویسنده : سارا زرتشت
پی نوشت : پیشنهاد می کنم این نوشته را هم بخوانید : آوانتوریست ها به قلم ابراهیم نبوی