گاهی وقت ها برای مسیح علی نژاد
مسیح جان
ســـــلام
مهدی افشار نیک برای بازجوی رمضان زاده نوشته بود » بازجویی و خبرنگاری در دو افق متفاوت سیر میکنند اما در پرسشگری با هم یکسانند، هر چند آن برای پرونده و محکمه و قضاوت یا بهپا کردن شوی تلویزیونی میپرسد و این برای روشن شدن افکار عمومی و انتشار. اما در یک نقطه با هم مشترکند البته با ماهیتی بسیار متفاوت» . نوشته ی شما خطاب به ابطحی همان نقطه ی مشترکی است که مهدی گفته بود . نیک گفته بود ، باورم شد .
مسیح جان
آوار نمی شوم سرت . فاخرانه می پرسم. » اعترافات ِ اجباری» یعنی چه ؟ » نامه ی سرگشاده» را برای چه کسی می نویسند ؟ از» شهوتِ شهرت» تا «شهوت ِ قدرت » چقدر راه است ؟
مسیح جان ،
خوب گفته ای خودت » بگذاریم گاهی وقت ها گلایه هایمان به سیاستمداران مان، زبان بروز یابند تا به کینه های نهفته در جامعه تبدیل نشوند » . «قید» ِ این جمله ات را نباید زد ، مسیح جان !! برای ما که سحر را باور داریم ، اندکی صبر دشوار نیست . «زمان ِ بروز» هم به اندازه ی » زبان بروز» مهم است . خوب قید کرده ای خودت : گاهی وقت ها … گاهی وقت ها …گاهی وقت ها …
سارا زرتشت