بایگانی

Archive for the ‘واژه های سبز’ Category

احمدی نژاد چند پدر دارد ؟

اکتبر 3, 2009 37 دیدگاه

این آقای «محمود احمدی نژاد » که به شهادت شناسنامه اش ، اسمش از اول «محمود سبورجیان » بوده است ، دردسر های زیادی را برای ما و خودش درست کرده است . این درددسرها دارد به پدرِ خدا بیامرزش هم می رسد . کاری هم نمی شود کرد ، فرزند ناخلف این مشکلات را هم دارد ! خبر یهودی بودن احمدی نژاد و اصالت صهیونیست بودن او امروز در دیلی گراف آمد . اگر چه تازه نبود و قبلا دکتر خزعلی و دکترشهبازی هم به این موضوع مفصل اشاره کرده بودند . ژست و حرکات صورت ِاحمدی نژاد هم مشکوک اند و قابل بررسی . این مسئله بماند برای بعد ….فعلا آنچه باعث نوشتن شده است ، تاریخ فوت پدر احمدی نژاد است یا به تعبیری یا » اصالت پدری محمد احمدی نژاد» است . اصل قضیه :

خبر اول (تاریخ خبر 13/4/1384 ) : مطابق خبر رسمی خبرگزاری مهر ، احمدی نژاد هنگام ِ پیروزی در انتخابات هشتم ( دوره قبل ) گفته است که پدرش در سال 72 بر اثر تصادف فوت شده است ( تصویر شماره یک)

خبر دوم ( تاریخ خبر 9/3/1385 ) : مطابق خبر رسمی خبرگزاری فارس ، پدر احمدی نژاد در سال در سال 85 در سن 82 سالگی بر اثر عارضه فلبی در بیمارستان شهید چمران فوت می شود .( تصویر شماره دو ) خبر دوم البته در بسیاری از خبر گزاری های دیگر آمده است و مراسم فوت پدر محمود احمدی نژاد هم در همان زمان برگزار شد . قاعدتا باید به «خبراول » یا » منبع ِ ! خبر اول » مشکل داشته باشد .

اما تصویرهای شماره 3 و 4 کمک می کند تا بدانید که این خبر در وبلاگ » خاکریزیسم » که به صورت «کاملاً هماهنگ » از احمدی نژاد حمایت می کند ، ابتدا درج شده ولی پس از لو رفتن این قضیه حذف و جایگزین شده است . عکس شماره 3 از این وبلاگ در کش گوگل و عکس شماره 4 از خود وبلاگ به همان آدرس و همان پست است .. خداوند رفته گان همه را بیامرزد . غرض نبش قبر نیست ، اما آیا نباید به اصالت پدری احمدی نژاد شک کرد ؟

تکمیلی : چون خبر گزاری مهر ، بی مهری کرد و مطلبش را دست کاری کرد ! مجبور شدم تصاویر 5 و 6 را هم بزارم برای تائید نوشته خودم .

———————–

جدید : آیا  قاضی مرتضوی باید داروی نظافت را سر بکشد ؟

—————————————————————————————————-

تصویر شماره 1

تصویر شماره 1

تصویر شماره 2

تصویر شماره 2

تصویر شماره 3

تصویر شماره 3

تصویر شماره 4

تصویر شماره 4

تصویر شماره 5

تصویر شماره 5

تصویر شماره 6

تصویر شماره 6

برای زندانیان جنبش سبز

سپتامبر 19, 2009 بیان دیدگاه

عید سعید فطر بر تمام زندانیان ِ جنبش سبز

و خانواده های صبورشان مبارکباد

wall-(42)

دسته‌ها:واژه های سبز

گفتگوی میان راه بهتر از تماشای باران است

سپتامبر 14, 2009 22 دیدگاه

  عاشــق باش  ، ولی مراقــب باش  !

 این چند روز را نمی نویسم ، می روم میان مردم ، می روم شهرستان ها ، می روم همه را خبر کنم ،  می روم راهپمایی ِ روز  قدس  

   این خاک آن ِ من  است ، این زمین مال ِ من است .  روز قدس  آن چنان پایم را بر زمین می کوبم تا زمین زیر پای غاصبان بلرزد .

 29550
بی قرارم،
می خواهم بروم،
می خواهم بمانم،
دارم در ترانه ای مبهم زاده می شوم،

امروز هم کسی اگر صدایم کرد،
بگو خانه نیست،
بگو رفته است شمال،
گاهی اوقات مجبورم حقیقتی را پس گریه های بی وقفه ام پنهان کنم،

آیا میان آن همه اتفاق،
من از سر اتفاق زنده ام هنوز!

هی ساده. ساده!
از پس آستین گریه گمان می کنند:
آسمان فردا صاف و هوای رفتن ما آفتابی ست،
حالا تو هم بلند شو بگو «ها» و برو!
29556
می ترسم، مضطربم،
و با آنکه می ترسم و مضطربم،
باز با تو تا آخر دنیا هستم،

خسته ام ری را،
میایی همسفرم شوی؟
گفتگوی میان راه بهتر از تماشای باران است


اشتباه از ما بود،
اشتباه از ما بود که خواب سر چشمه را در خیال پیاله می دیدیم،
دستهامان خالی،
دلهامان پر،
گفتگو هامان مثلن یعنی ما!
کاش می دانستیم،
هیچ پروانه یی پریروز پیلگی خویش را بیاد نمی آورد،
حالا مهم نیست که تشنه به روءیای آب می میریم،29554
از خانه که میایی،
یک دستمال سبــــــــــــز 

گزینه شعر فروغ و تحملی طولانی بیاور،
احتمال گریستن ما بسیار است!

حالا دیدار ما به نمی دانم آن کجای فراموشی،
دیدار ما اصلن به همان حوالی هر چه با دا باد،
پس با هر کسی از کسان من از این ترانه ی محرمانه سخن مگوی،
نمی خواهم آزردگان ساده ی بی شام وبی چراغ،
از اندوه اوقات ما باخبر شوند.

قرار ما از همان ابتدای علاقه پیدا بود،
قرار ما به سینه سپردن دریا وتشنگی نبود،
پس بی جهت بهانه میاور،
که راه دور و خانه ی ما یکی مانده به آخر دنیا ست!

29558باران می آید، هوا ابری ست،
تو می گفتی: با آسمان ابری، زیر باران عاشق می شوی!…
و من همه ی روزهای ابری به همه ی عشق های بارانی تو فکر می کنم.
 
یادت هست می خواندیم:
سلا م! حال همه ی ما خوبست ،
یادت هست گفتی: عاشق باش، ولی مراقب حالت باش.
این روزها حال همه ی ما خوبست! اما تو باور مکن….

 

 

گفتگـــوی میان راه بهتر از تماشای بـــاران استمیایی همسفرم شوی؟

29552

می خواهند با دستگیری کروبی از روحانیت زهر چشم بگیرند

سپتامبر 12, 2009 11 دیدگاه

آقایان علما ، مراجع ِ عظام ، اعضای ِ خبرگان

می خواهند با دستگیری کروبی از روحانیت زهر چشم بگیرند

——————————

          دیدارهای محرمانه ی  مراجع عظام ، تذکر شفاهی ِ  آیت الله العظمی سیستانی و  دعوت از او  برای سفر به ایران ،رایزنی روحانیون سرشناس با مراجع و علما  و مهم تر از همه نشست خبرگان رهبری در هفته ی  آینده ،   خبرهایی نیست که به راحتی بتوان از کنار آنها گذشت .  بی اعتنایی احمدی نژاد  به مراجع تقلید ،  سخنان غریب و رفتار خارق عادت ِ مشایی  ، آشکار شدن جنایات ِ کهریزک ، پیام های تلخ و پاسخ های ناصواب ِ رهبری ، متهم شدن اسلام و تشیع  به مماشات در حقوق انسانی  و تشکیک در  مشروعیت  دینی و سیاسی ِ دولت کودتا ،   عمده مسائلی است که محور نشست های این روزهای  علماست . روحانیت سنتی ، همواره نگرانِ  ، نگرش احمدی نژاد و رفتار ِ همکاران و انتخاب ِ اعضای کابینه او بوده است ، اما آنچه این روزها بر این نگرانی افزوده است ، تصمیم هایی است که دیگران می گیرند و اعمالی است که دیگران انجام می دهند اما هزینه اش را باید روحانیت و تشیع بپردازد . به گونه ای که ، اکنون  جبهه عظیمی از روحانیت ناراضی است و آشکار شدن ِ  این نا رضایتی ، می تواند  منجر به سقوط  شرعی ِ دولت ِ کودتا شود و  به  بر کناری رهبری  بیانجامد . 

    karoubi_namazjome  بر خلاف ِ آنچه این روزها شایع است ، زمینه سازی برای دستگیری شیخ مهدی کروبی  ارتباط چندانی با روز قدس و  حتی تحرکات ِ جنبش سبز ندارد . موج عظیمی که در روز قدس  سرازیر می شود  مهار ناشدنی است و تحرکات ِّ جنبش سبز نیز قائم به فرد نیست و با حذف ِ  سران ِ جنبش ِ سبز ، چه بسا بیشتر و رادیکال تر شود . در آستانه  اجلاس خبر گان رهبری و هم زمان با تحرکات  ِ مراجع ،   زمینه سازی سازی برای دستگیری شیخ مهدی ِ کروبی ، در حقیقت  ، گرفتن ِ زهر چشم از روحانیت است . دولت ِ کودتا با  گرفتنِ  یکی از برجسته ترین ،  معتمد ترین و مبارزترین روحانیون طراز ِ اول مملکت ، می خواهد به روحانیت پیام دهد که در امورات مملکتی دخالت نکند . دولت ِ کودتا با این برخورد ، می خواهد هزینه ِ  برخورد با روحانیت را آسانتر   کند  و شاید هم ،  زمینه را برای حذف ِ کامل روحانیت  از حکومت  فراهم سازد.  آن گاه  که مشایی مراد است و احمدی نژاد مرید و رهبری گرفتار !  هیچ چیز بعید  نمی نماید. درنگ جایز نیست .

—————————

نوشته قبلی «راه قدس از كربلا مي گذرد». يعني شما بپردازيد به جنگتان..،

او یک جلاد نیست !

آگوست 31, 2009 4 دیدگاه

سعید مرتضوی  جوان است و فرصت برای محاکمه او بسیار است .

۱. سعید مرتضوی  دادستان سابق تهران و قاضی  اسبق ِ شعبه ۱۴۱۰ متهم است که از موقعیت شغلی خود  سوء استفاده نموده  است . عناوین کلی  این سوء استفاده ها عبارتند از :

  • بستن غیر قانونی مطبوعات222
  • برخورد غیر قانونی با اصحاب مطبوعات
  • تجاوز جنسی به متهمین دادگاهها
  • قتل زهرا کاظمی  خبرنگار ایرانی- کانادایی
  • صدور احکام دستگیری خارج از روال قانونی
  • سوء استفاده از موقعیت قانونی به نفع یک جریان خاص سیاسی
  • اقدام علیه امنیت ملی کشور به طرق مختلف
  • اقدام علیه تمامیت ارضی کشور 
  • مشارکت و معاونت در کودتای ۲۲ خرداد و حوادث بعد از آن
  • و….

۲. اغلب اتهامات اصلی سعید مرتضوی   ذیل ِ یک عنوان کلی  قابل ذکر ند . این عنوان کلی عبارت است از : مجازات پیش از محاکمه . یعنی سعید مرتضوی متهم است که در موارد بسیاری قبل از محاکمه ، متهم را مجازات کرده است . مثلا اعتماد ملی را قبل از محاکمه بسته است . یا زهرا کاظمی را قبل  از محکوم شدن به اعدام ،  به قتل رسانده است و یا سر ِ عبدالله رمضان زاده را از قبل از محاکمه ،شکسته  است  وحتی او متهم است که فرق ریمیل و ایمیل را نمی دانسته است ، اما دادگاه وبلاگ نویسان را برگزار کرده است .

۳. هم اکنون سعید مرتضوی تنها یک متهم است ، یک جلاد نیست . او باید در دادگاه بی طرف ، تحت نظر هیات منصفه ، تفهیم اتهام شود و با برخورداری از حقوق انسانی و قانونی به دفاع از خود بپردازد و در صورت اثبات اتهام آنگاه مجازات شود . چنین باد .

۴.  در این زمان ، جلاد خواندن سعید مرتضوی ، نه تنها باری از دوش جنبش سبز بر نمی دارد ، بلکه  تکرار اشتباهاتی که سالها پیش در برخورد با مخالفین جمهوری اسلامی مرتکب شدیم . از هویدا گرفته تاقتل های کردستان  بدست خلخالی و کشتار ۶۷ و  نمونه های فراوان دیگر . 

۵. زمانی رسیده است که واژه مبارک و میمون ِ »  محاکمه » را بیشتر  و بیشتر بکار بریم و از تکرار ذهنی واژهای شومی چون مجازات و اعدام و جلاد بپرهیزیم . مبادا در دام ِ شیوه های کسانی چون خلخالی و مرتضوی و رادان و طائب و … بیافتیم . یادمان باشد : خون به خون شستن محال آمد ، محال .  

6. حرف دلم را بگویم ، دوستان ! من  نگران سعید مرتضوی نیستم . سعید مرتضوی جوان است وفرصت  برای محاکمه او بسیار است . راستش ،   من  هر روز ، نگران کسانی هستم  که بی محاکمه  می میرند  . من نگران محاکمه کسانی هستم که می ترسم بمیرند  و فرصتی برای محاکمه آنان نداشته باشیم .

به یاد ِ چریک ِ پیر

16_8806030524_L600

هان عمـوی ِ مهربان ! بنویـس :

…سالها زین پیشتر من نیز
خواستم کاین پوستیم را نو کنم بنیاد
با هزاران آستین چرکین ِ دیگر
                  برکشیدم از جگر فریاد :
                        این مباد! آن باد
ناگهان توفان بیرحمی سیه برخاست

پوستینی کهنه دارم من
   یادگار از روزگارانی غبار آلود
مانده میراث از نیاکانم مرا،
                    این روزگارآلود

های، فرزندم !
                          بشنو و هشدار
  بعدِ من این سالخورد ِ جاودان مانند
             با بر و دوش ِ تو دارد کار …

               آی دختر جان!
                      همچنانش پاک و دور از رقعه ی آلودگان می دار …

سوگند جنبش سبز علیه کودتای سرخ

آگوست 5, 2009 5 دیدگاه

» سوگند  سبز « علیه «کودتای سرخ » 

بسم  ا.. الرحمن  الرحيم 

 ما   به عنوان   رهروان جنبش سبز   در  پيشگاه  قرآن  کريم  و در برابر ملت  ايران  به  خداوند قادر متعال  سوگند يادمى   کنیم   که   پاسدار   جمهوري  اسلامى  و قانون  اساسى  کشور باشیم  وهمه استعداد و صلاحيت   خويش   وقف  شکست دولت کودتای سرخ ، آزادی زندانیان سیاسی ،   بازگشت  اخلاق   ،  پشتيبانى   از  حق   و گسترش  عدالت  سازیم  و  هرگونه خودکامگى را در نطفه خفه سازیم   و از آزادي   و  حرمت   اشخاص   و حقوقى  که  قانون  اساسى  براي  ملت  شناخته  است  ، حمايت   کنیم   .  در  حراست   از  مرزها  و  استقلال  سياسى  و اقتصادي  و فرهنگى  کشور از هيچ  اقدامى  دريغ نورزیم   و با استعانت  از خداوند و  تکیه بر  قدرت   ملت   امانت   مقدس  خود را از چنگال  دیکتاتوران  باز پس گرفته   و آن  را به  منتخب  ملت ایران ،  رئیس جمهورواقعی ،  میرحسین موسوی  بسپاریم .

دسته‌ها:واژه های سبز

نظر رهبری

“نظر رهبری”   به جـــــایِ  ” حکم حکومتی”

—————————————————-

 ”حکم حکومتی ” اصطلاحی است  جعلی که برای دستور های فراقانونی  مقام محترم رهبری به کار می رود . این اصطلاح در قانون اساسی  و سایر قوانین مصوبه مجلس وجود ندارد و  اساساً  ماهیت آن بر قانون و قانون گذار مبهم است .   ظاهر مذهبی و فقهی این واژه برای آن مقبولیتی نسبی فراهم کرده است .  در وضعیت بحرانی امروز ، تعداد  دستورهای غیر قانونی رهبر  روز به روز بیشتر و استفاده از این واژه نیز  فراگیر شده است .

ویژگی ها : تعبیر «نظر ِ رهبری »  برگرفته از اصل ۵۷  قانون اساسی است که می گوید قوای سه گانه زیر نظر رهبری نظام فعالیت می کنند . لذا منع قانونی ندارد . بار سیاسی آن بسیار اندک است . هم چنین جایگاه  «نظر» با «حکم» به لحاظ قانونی متفاوت است و تبعات اجتماعی و سیاسیِ  استفاده از اصطلاحِ » نظر رهبری » نیز ، بسیار کمتر از » حکم حکومتی «است . هم چنین نظر رهبری ناظر به نظر رهبر فعلی است ، اما حکم حکومتی می تواند ناظر به یک مرجع صدور حکم و واضع قانون برای همیشه باشد . 

بیشتر بدانیم :   (حداقل)  نخستین بار ، آقای مهدی کروبی ، رئیس مجلس ششم – بسیار ناشیانه –   از تعبیر » حکم حکومتی » استفاده کرد و بر اساس آن ،  طرح اصلاحی قانون مطبوعات  در نطفه خفه شد و یکی از موثرترین حرکات اصلاح طلبی در ایرانِ پس از انقلاب عقیم ماند  . این اصطلاح برای بار دوم به کمک رهبری نظام آمد ، تا اعتراض و استعفای  دسته جمعی نمایندگان مجلس ششم را  مهار کند . جایگاه بری از نقد مقام محترم رهبری ، برای این واژه مصونیتی ایجاد کرد تا از نقدِ جدی  حقوق دانان دور بماند  و مجلس خبرگان نیز در این باره ، غفلت ورزید و سکوت کرد .  این واژه هم اکنون مجالی برای دخالت های فراقانونی رهبری در اموری  شده است که مطابق قانون اساسی در حیطه وظایف و اختیاراتِ اجرایی ایشان نیست  و تکیه گاه مغلطات قانونی  طرفداران  حکومت اسلامی شده است . از آن زمان تا کنون  این واژه هر بار از دموکراسی سهمی می گیرد و به پای دیکتاتوری  قربانی می کند  و طرفه آن که ، در سهم خواهی بسیار زود  به سراغ موضعین ِ و مغفولین ِ از آن رفته است .

 سایــر :  قبل از انقلاب 57 ،  و در نظام شاهنشاهی ،   شاه نیز می توانست فرامین غیر قانونی خود را ابلاغ نماید . این فرامین را  » اوامر ملوکانه » می گفتند و لازم الاجرا بودند . جالب است بدانید شاه نیز خود را سایه خداوند بر روی زمین می دانست . مصراع و تعبیر مشهور فردوسی » چه فرمان ایزد چه فرمان شاه »  راوی دردناک  توجیه دینی و خداوند گونه قدرت شاهی  در ایران زمین از دیر باز است …

آخرین رئیس جمهور ایران

ژوئیه 23, 2009 9 دیدگاه

«آخرین رئیس جمهور ایران « به جای  «رئیس جمهور ایران » 

——————————————————–

ویژگی ها :  این تعبیر هیچ گونه منع قانونی ندارد و به ظاهر معمولی است ، اما ظرافتی  در آن نهفته است . استفاده  از این  تعبیر این خاصیت را دارد،  که همواره یادآوری می کند در وضعیت کنونی  و با تداوم  ساختار فعلی حکومت ، احمدی نژاد  آخرین رئیس جمهور ایران خواهد بود و  هیچ گاه رئیس جمهورِ جدیدی در ایران انتخاب نخواهد شد . یعنی این واژه در بطن خود هشدار می دهد که «حکومت اسلامی » می خواهد جایگزین » جمهوری اسلامی » شود  و ایران دیگر رئیس جمهور نخواهد داشت . هم چنین به کودتا گران یادآوری می کند که  تداوم وضعیت فعلی ممکن است موجب فروپاشی شود و آخرین دوره ای باشد که «ایران»  و «رئیس جمهور ایران » وجود دارد .

 تذکر :  در اصطلاح ادبی این تعبیر » ضم شبیه به مدح » است  .

بیشتر بدانیم :  در سال  80 هنگامی که انتخابات رئیس جمهوری  نهم برگزار شد ، از دوستی در خصوص انتخابات نهم تحلیل خواستم . گقت : انتخابات نهم را نمی دانم اما با انتخاب  احمدی نژاد ، انتخابات دهم هیچگاه برگزار نخواهد شد ! چهار سال گذشته است و تحلیل آن دوست ،  تا حد زیادی به واقعیت پیوسته است . انتخابات دهم  نشان چندانی  از » انتخابات » نداشت . امیدوارم مقایسه ای بد بینانه باشد ،  اما نقل است که پس از پایان  جنگ جهانی دوم  ( که  در عمل با  تقلب – بمب اتم – پایان یافت  ) هنگامی که از انشتین درباره ی  «جنگ جهانی سوم «پرسیدند . جواب داد : جنگ جهانی سوم   را نمی دانم ! اما در جنگ جهانی چهارم ، از بیل و کلنگ برای جنگ استفاده می شود » . از آن روز اعتقاد عمومی بر این است که جنگ جهانی سوم ، آخرین جنگ جهانی خواهد بود .

مقام محترم رهبری

ژوئیه 22, 2009 11 دیدگاه

«مقام محترم رهبری»   به جـــــایِ  » مقام معظم رهبری»

—————————————————-

 «مقام معظم رهبری » رایج ترین صفت کنونی رهبری  است . پس از فوت «امام خمینی» ،  با توجه به آن که آقای خامنه ای ، ظرفیت استفاده از صفت و لقب «امام» را نداشت ، این  اصطلاح «جعل » شد  و هم اکنون مرسوم ترین «لقب» آقای خامنه ای است . 

ویژگی ها : در حرکت های اجتماعی ضریب نفوذ هر واژه  مهم است .  تعبیر » مقام محترم رهبری » این خاصیت را دارد که  فراگیر است . یعنی  توسط هر مقامی قابل استفاده است و در همه جا امکان درج و بهره گیری از مانعی ندارد . در مصاحبه های صدا و سیما و نوشته ها و صحبت با دیگران می توان از آن بهره گرفت . توهین آمیز نیست . واژه «محترم»  یک واژه انسانی است و نشان از  « احترام » دارد که رابطه دو طرفه و عادلانه است  . اما واژه  » معظم » یک واژه  » مقدس مآب » است که یک طرفه است . یعنی  یکی از طرفین را کوچک و دیگری را بزرگ می داند.

تذکــر : تعبیر » مقام رهبری » و یا » رهبری »  هیچکدام  جایگزین کاملی برای » مقام معظم رهبری »  نیستند  و غیر از آن اند  .

بیشتر بدانیم :  (حداقل)  نخستین بار ،  آقای عبدالکریم سروش ،  در سال 74 درنشریه کیان و در پاسخی غیر مستقیم به آقای خامنه ای  ، به گونه ای کاملاً هوشمندانه ، از ایشان  با صفت  » مقام محترم رهبری »  یاد کرد  و جالب آن که چند روز بعد به خاطر همین نگاه ، در دانشگاه تهران عینکش را شکستند و  از آن روز از بسیاری از حقوق قانونی و انسانی خود محروم شد . دو سال بعد، در بهار اصلاحات  ، جمعی برخاسته از  «حلقه کیان  » روزنامه جامعه را براه انداختند و در همان نخستین شماره خود استفاده از تعبیر «مقام معظم رهبری »  را بر خود حرام کردند . باری ، بر» جامعه» چنان گذشت که  «نشاط» ی هم در آن نماند . جالب است بدانید که بسیاری از  پیشروان تغییر در حکومت و قانون اساسی ،  از دامن همین روزنامه  و با اندیشیدن با همین واژگان ، نامی شدند . سازگارا ، گنچی ، جلایی پور ، شمس الواعظین و… بسیاری دیگر .  

صفحه نخست وبلاگ