بایگانی

Archive for the ‘بازی بزرگ تنها بازی بزرگان نیست’ Category

بازی بزرگ تنها بازی بزرگان نیست

ژانویه 29, 2010 2 دیدگاه

منبع : جرس نویسنده : سارا زرتشت

1. فرض کنید گروهی از افراد می خواهند مطالعه کنند و  برای مطالعه کردن ِ هر فرد  100 واحد نور مورد نیاز است . اما افراد این  گروه  ، هرکدام یک  لامپ دارند و این لامپ هم  تنها 60 واحد نور تولید می کند . «رهبر خلاق » یکی از اعضاء گروه است . او  پیشنهاد می کند که این گروه در یک دایره دور هم بنشینند تا هر فرد  با استفاده از 60 واحد نور از لامپ خود و 20 واحد نور از لامپ نفر سمت راست و 20 واحد نور از لامپ  نفر سمت چپ  بتواند  100 واحد نور مورد نیاز خود را تامین و مطالعه کند . پیشنهاد عملی می شود  و «سامانه ی مطالعه کردن» شکل می گیرد . پس از مدتی یکی از اعضای  گروه   از مطالعه کردن  خسته شده  و لامپ خود را خاموش می کند .  در این حالت  دو نفری هم که در سمت راست و چپ  این فرد نشسته اند ، نور کافی را  برای مطالعه  از دست می دهند ،  پس لامپ خود را خاموش کرده و دست از مطالعه می کشند . طبیعی است این اتفاق  برای بقیه تکرار شده و سامانه ی «مطالعه کردن» از کار می افتد .

2. بیستم  خرداد ماه هشتاد و هشت ،  هاشمی رفسنجانی ، رئیس مجلس خبرگان رهبری ، در اقدامی متفاوت ،  نامه ی سرگشاده ای را خطاب به آیت الله خامنه ای ،  رهبری ایران منتشر کرد که با این بیت مشهور از سعدی به پایان رسیده بود .

سر چشمه شاید گرفتن به  بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به  پیل

هاشمی رفسنجانی ،   دریافته بود که «تعادل » موجود در «سامانه ی جمهوری اسلامی » ، با «تغییر رفتار »   آیت الله خامنه ای  می تواند به هم بخورد و با «انتشار» این نامه  نه تنها  نسبت به  تغییر  این سامانه  هشدار  داد ، بلکه  تغییر رفتار احتمالی  خود  و  دیگران را هم  توجیه  کرد . رهبری – اما-   به خطر آگاه نبود و  هشدار را جدی نگرفت.  شاید هم  گمان می کرد که  به تنهایی می تواند  از عهده تغییر رفتار دیگران  برآید و سامانه را در حالت تعادل نگه دارد .  هیچکدام از وقایع  عظیم  22 خرداد تا 29 خرداد  ،  هم نتوانستند  رهبری  را آگاه کنند  و او سرانجام  در خطبه های  نماز جمعه ی  29 خرداد ، تغییر رفتار خود را رسما اعلام و آشکار کرد .

3. به فرض اول باز می گردیم  و سراغ همان  گروهی می رویم  که  مطالعه می کردند  و اکنون در خاموشی به سر می برند . این بار،  نفر اول  لامپ 60 واحدی خود را به قصد مطالعه روشن می  کند ، اما او نه می تواند مطالعه کند و نه  قادر است  «انگیزه «ی کافی را برای روشن کردن لامپ دو نفر کناری خود  ایجاد کند ،  زیرا این دو نفر هم می دانند که با روشن کردن لامپ خود   قادر به مطالعه نخواهند شد . یعنی آنها هم برای  مطالعه نیاز به ایجاد انگیزه در دو نفر دیگر دارند و این سلسله ادامه دارد . می بینیم وضعیت سامانه ی  مطالعه  به آسانی « برگشت پذیر»  نیست . در حالیکه «تغییر رفتار»  یک عضو  توانست  منجر به تغییر رفتار کلان سامانه شود ، این بار فعال سازی  سامانه  تنها  با »  ایجاد انگیزه در کل اعضاء »  ممکن می شود . انگیزه ای که  تنها با «اعتماد »  همه  به چپ و راست خود  ایجاد می شود .

4.  باز هم به ایران بر می گردیم .  تغییر رفتار رهبری ، سامانه ی جمهوری اسلامی را از تعادل خارج کرد . هفت ماه  و هفتاد شهید  و هفتصد زندانی کافی بود تا  رهبری  بداند که قادر به حفظ «تعادل» در این «سامانه»  نیست و «تهدید های معتبر»  و  «نامعتبر « هم قدرت «بازدارندگی» ندارند و  به  «چانه زنی» رو بیاورد . یازدهم دی ماه  هشتاد و هشت  ،  بیانیه هفدهم موسوی  منتشر شد تا  آغازی بر یک»  تغییر رفتار دیگر»   باشد . نامه ی خاتمی به رهبری ،  بیانیه پنج ماده ای کروبی و قرائت گزارش مجلس ،  مناظره ها ،  استعفای حسینیان  و  پیام های نهان و آشکار ، همه و همه تلاشی بود تا    انگیزه ای برای  تغییر رفتارها  ایجاد شود  و سامانه ی جمهوری اسلامی  دوباره به تعادل برسد و باز هم ،  همه غافل از این که   «مردان سایه» ، «بازی» را به عرصه های اجتماعی  و اقتصادی کشانده اند و هتک منافع فردی و گروهی  ، اعتماد را از زندگی  در جامعه سلب کرده است  و بی اعتمادی در  چپ و راست  غوغا می کند  و » بازی  ِ بزرگ »  آغاز شده است .باری ،  تلاش ها دوامی نیاورد . کمتر از یک ماه   «نیاز رهبری»  به «شفافیت خواص » نشانه های  «ذهن بازنده » ای بود  که نمی توانست بر «تردیدهای خود» غلبه کند  . چند روز بعد  گوشه های دیگری از نامه ی خاتمی فاش شد تا  نشانه های شکست» بازی بزرگان »   آشکار شود  و روز ششم بهمن ماه  رهنورد و رهبری و  کروبی و هاشمی هم به شکست خود  در بازی اعتراف کردند . «افسوس» ،  خواص همواره  دیر می فهمند و  دیر می دانند که :  «بازی بزرگ » ، تنها بازی بزرگان نیست  و  به قول سعدی ، تفاوت از «پیل» تا «بیل» است .

پی نوشت : نمی خواهم یادداشت را  با یک افسوس به پایان ببرم . مرحوم بازرگان به درستی گفته بود ، ولایت فقیه عبایی است بر قامت  آیت الله خمینی .  به زبان این نوشتار یعنی :  » رهبر خلاق »   می تواند «اعتماد»  «توده ها»  را جلب کند  . اکنون  تنها کانون «اعتماد»  در ایران  «میر حسین موسوی»  است . این «اعتماد»  را نباید از دست داد . باید  «مردان سایه» کنار روند و  «اعتماد»  را به مردم بازگرداند .

منبع : جرس نویسنده : سارا زرتشت