آقای شریعتمداری ، نویسنده بیانیه حزب مشارکت من هستم .
آقای شریعتمداری !
نویسنده بیانیه حزب مشارکت من هستم .
آقایِ حسین شریعتمداری
مدیر مسئول روزنامه کیهان
با سلام
سرمقاله روزنامه کیهان مورخ 17 /5/88 به قلم جنابعالی ، با عنوان » پس او کیست ؟ » حاوی سوالی است بنیادی . این سوال حکایت از شناخت و درک جنابعالی از «شرایط بحرانی کشور» است و نباید بی پاسخ بماند .
شما با اشاره به مقدماتی بسیار قانونی و منطقی ، آورده اید : «بيانيه اخير حزب مشاركت روز چهارشنبه 14/5/88 صادر شده و اين در حالي است كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و تقريباً تمامي اعضاي شوراي مركزي حزب ،از مدتها قبل بازداشت شده و در زندان به سر مي برند، بنابراين بيانيه حزب مشاركت را چه كسي و يا چه كساني نوشته و به نام حزب منتشر كرده اند؟!»
و در ادامه استدلال کرده اید : » مطابق اساسنامه حزب مشارکت ، اعلام دیدگاهها و صدور بیانیه از وظایف دبیر کل است و در غیاب ایشان با قائم مقام دبیر کل . اکنون که آقای دبیر کل جناب میردامادی و قائم مقام محترم حزب جناب رمضان زاده در زندان هستند ، پس متن بیانیه را چه کسی نوشته است و بیانیه را چه کسی صادر کرده است ؟ » (باختصار)
و در نهایت با نگرانی پرسیده اید :اما، «او» كيست؟ و اين مركز فرماندهي كجاست؟!
آقای شریعتمداری ، بسیار واضح و شفاف می گویم . نویسنده اصلی بیانیه حزب مشارکت «من» هستم . دنبال «او» نگردید . من در حزب سمتی ندارم ، اما متن بیانیه را تهیه و برای تایید و رویت دبیر کل و حتی قائم مقام حزب مشارکت ، توسط یکی از وکلای ِ محترم ایشان به زندان فرستاده و پس از تائید نامبردگان منتشر کردم .
آقای شریعتمداری! اکنون دادگاه تشکیل شده است و در سایه قانون مقدس جمهوری اسلامی ، وکلای متهمان به آنها دسترسی داشته و زندانیان از کلیه حقوق قانونی خود برخوردارند ! مگر خدای ناکرده شما منکر اجرای قانون اید و یا از متن قانون بی خبرید که نمی دانید ، وفق ماده 35 قانون اساسی و ماده (128) قانون آئيندادرسيدادگاههاي عمومي و انقلاب مصوب 1378.6.28 حقوق زندانیان به تمامی رعایت می شود و اکنون که دادگاه تشکیل شده ، زندانیان در چارچوب قانون این نظام مقدس به وکیل دسترسی دارند ؟
آقای شریعتمداری ! پنهان نکنید . اگر به مجریان قانون و همکاران خود دردانشگاه انسان سازِ اوین شک دارید ، اگر اساسا منکر اجرای قانون در نظام جمهوری اسلامی هستید و یا از عدم اجرای آن اطلاع مخصوص دارید ، هیچ نیمه ای را پنهان نکنید . آفتابی شوید . بدون لفافه وصریح و با نام خودتان اعلام فرمائید : وقتی قوانین جزای اسلامی در مورد زندانیان اجرا نمی شود و آنان به وکیل دسترسی ندارند و نمی توانند خانواده خود را ملاقات کنند ، پس این بیانیه چگونه به رویت دبیر کل حزب و قائم مقام او رسیده است ؟ آن گاه «من» نیز ، صریح تر از شما و صد البته قاطع تر و محکم تر و آشکار تر از شما ، خودم را معرفی کنم ، تا با هم در محضر دادگاه ِ نظام مقدس جمهوری اسلامی محاکمه شویم .
آقای شریعتمداری ، دنبال » او » نگردید ! اینجا فقط «من» و «تو» هستیم . آیا «تو» هم مانند » من» به آنچه می نویسی پای بندی ؟
سر سبز باشید .
هر روز بیشتر از دیروز عاشق نوشته هایتان می شوم .برداوم
تا جنبش سبز کسانی چون شما دلیر دارد هیچگاه شکست نخواهد خورد . خداوند با مست
آفرین . ولی آخرش هم نگفتی کی بیانیه رو نوشته ؟ حالا خودمونیم اگه آقا حسین بیاد و این و بگه تو هم میایی و او نو میگی ؟ همینجوری گفتم نترسی ها
اگه مردی اسمت رو بگو تا همین جا مادرتو به عزات بنشونم جوجه فکل بچه سوسول دستمبت میرسه بخورمت
حالا مرد یا زن بودنم مهم نیست . مهم این جاست که دیگر هیچ بچه سوسولی هم با این توپ و تشر ها و تهدیدها نمی ترسه . چه رسد به من پیرمرد ( یا پیرزن!) .
تازه من خوردنی هم نیستم . اعتراف کردنی هستم . به امید دیدار . سر سبز باشید .
حالا کار حزبت به اینجا کشیده که دزدکی می نویسد و به اسم خواننده چاپ می کند بدبخت ها این چند نفرتان را هم از صفحه روزگار محو می کنیم تا دیگر کسی جرات مخالفت و قد علم کردن در مقابل نماینده ولی فقیه و امام زمان را نداشته باشد .صبر کنید سراغ شما هم می اییم ان وقت جا برای بیانیه و اعتراف زیاد است به جای خجالتی از حرف های ابطحی و عطریان فرهنوز هم دارید پررویی می کنیدمرگ بر ضد ولایت فقیه
مهربان ِ من : پیشنهادت را می پذیرم ! صبر می کنم . صبر .. صبر ِ سبز . به امید دیدار . سر سبز باشید .
«حالا کار حزبت به اینجا کشیده که دزدکی می نویسد»
با اين استدلال كليه كساني كه در زمان طاغوت هم مبارزه ي مخفيانه مي كردند محكوم به نژتحقير هستند.
مرتیکه می دونی با کی دهن به دهن شدی برو از بزرگترات بپرس همون ممد خاتمی رو هم برات میزارم جلوت اعتراف کنه که در انگلیس و مصر و آمریکا با کیا نون خورده و بی کیا وعده داده . تو عددی نیستی تاج زاده و رمضان زاده عزیزت که اعتراف کردن و بزودی میرن بالای دار شما کوچو لو ها زیر پا له میشین زبان دراز بد قواره
شم که به صراحت به جرم خود اعتراف کرده و گفته اید با وکیل تبانی کرده نامهرافرستادهوامضاهگرفتهو مجرم هیتید دم از قانون برای ما نزنید
اگر مردی فقط پاتتو بزرا این ور مرز ترسو فراری
Ba salam
Mibinid? Na tanha khodeshoon sabz nistand ke hatta harf zadaneshan ham sabz nist.
Dam az eslam mizanand vali zarrei az an booyi nabordean. Joz fohsh, tahdid va kotak chizi nadaran.
Hatta in sedaye Imam Hosein ro ham nashnidean ke migooyad «Agar din nadarid, laaghal azade bashid»
Baram mohem nist ki hastid. Mohem ine ke sabzid va azade.
Sabz bemanid
بعید نمی دانم که تمام این دیدگاه های فاقد ادب و متانت را خود آقای شریعتمداری شخصا نوشته باشد با اینکه حداقل متن هایش را خود او نگاشته باشد(اگر واژه ی نگاشتن برای این الفاظ رکیک زیاد نباشد).باری هرچه که هست آقای شریعتمداری بداند که من هم آن بیانیه را امضا می کنم…
rahbar ageh adam bood, tarafdar aldangi mesle to nadasht. az adam-hay mesl to misheh rahbar ro ham shenakht.
نیروی مخفی میهن پرستان سپاه با هیچ سازمان سیاسی از جمله مجاهدین خلق رابطه ای ندارد. ما با تمام قوا در خدمت امت شهید پرورمان و جنبش حق
طلبانه مردممان هستیم همانهائی که در جبهه های
جنگ ما را تنها نگذاشتند. حقی که بر تار و پود خود داریم نثار خاک پاک شما عزیزان باد. به تهدیدات پوچ و یاوه گوئی های ستاد سیاسی کسی توجه نکند, ما میدانیم رأس تمامی این شعبده
بازیها چه کسانی هستند.
نيايش شاه مردان حضرت علی بدرگاه ايزد يکتا
خــــداونـــدا …
هـمانـا از تـو درخواسـت ميکـنم به مهربانــيـت که همه چـيز را فـرا گرفـته
و به نـيرويــت که بـدان هـمه موجــودات را مقـهـور سـاخـته ای
و هرموجــودی د ربـرابـر آن خـوار و خاکـسـار گــشــته
و به جـبرّوتــت که بـدان بـر هـمه چــيز چــيره شــده ای
و به ارجمــنديــت که هـيـچ موجــودی در بـرابـر آن نايــسـتد
و به بـزرگـيـت که همـه موجـودات را پـُر کـرده اسـت
و به فرمانـرواييـت کـه بـر فـراز هـمه چـيز قـرار دارد
و به ذاتـت که پـس از نيـستی هـمه مـوجـودات پـايـنـده است
و به نـامهـايـت کـه هـمه کـرانه هـستی را پـر کـرده است
و به دانـايـيـت کـه همـه موجـودات را فـرا گـرفـتـه
وبه روشـنايی ذاتـت که همه موجودات از او روشـنايی يافـته اند.
ای روشـنايی
ای بسـيار پـاک
ای ابـتـدای هـر آغاز
و ای سـرانجـام هـر پـايـان
خــــداونــدا … بيـامـرز آن گـناهـانـم که پـرده پاکـدامنی ها درَد
خــــداونــدا … بيـامرز آن گـناهانـم که عـذاب وکـيـفر فـرود آرد
خــــداونــدا … بيـامرز آن گـناهانـم که نـعمـتها را دگـرگـون سـازد
خــــداونــدا … بيـامرز آن گـناهانـم که اجـابـت دعـا بـاز دارد
خــــداونــدا … بيـامرز آن گـناهانـم که بـلا فـرو بـارد
خــــداونــدا … بيـامرز آن گـناهانـم که اميد را قطع ميکند
خــــداونــدا بيـامرزهر گـناهی که کـرده ام و هـر خـطـايی که از من سـر زده اسـت.
خــــداونــدا … هـمانـا مـن بـا يـاد تـو به تـو نـزديـکی جـويـم و به وسيـله تـو از درگـاهـت شـفاعـت خـواهـم؛
و به حـق بـخـشـندگـيـت از تـو درخواسـت می کـنم کـه مـرا به خـودت نـزديـک کـنی
و سـپاسـت را بر من ارزانـی داری و يـاد خـود را در دلـم افـکـنی.
خــــداونــدا … هـمانـا از تـو درخـواسـت می کـنم هـمانـنـد درخواسـتِ فـروتــنـی
خـوار و خـاکـسـار که کـار را بر مـن آسـان گـيـری و به مـن رحـم آوری
و مـرا بـدانـچـه بر مـن قـسـمت کرده ای خـشنـود و قـانـع گـردانـی
و در هـمه حـال فـروتـنـم نـمايـی.
خــــداونــدا … از تـو درخـواسـت مـی کـنم هـمانـند درخـواسـت
کـسی که سـخـت تـهـيدسـت شـده و خـواسـته اش را بـه گاهِ ( هجوم ) دشـواری ها نـزد تـو آورده اسـت
و مـيل و رغـبـتـش بـدانـچـه نـزد تـوسـت فـزونـی يـافـته اسـت
خــــداونــدا … حـکـومـت تـو بـزرگ و جـايـگاهـت والاسـت
و تـدبـيـر تو نـهان و فـرمانـت عـيان اسـت و قـدرت تو چـيـره
و تـوانايـيـت نـافـذ و کارآسـت و گـريـز از فـرمانـروايـی تو ناشـدنـی اسـت.
خــــداونــدا، بـرای گـناهانـم آمـرزنـده ای و بـرای زشـتی هايـم پـوشـانـنده ای
و بـرای کـردار زشـتـم کـسی نـيابـم که آن را به کـردار نـيک گـردانـد مگـر
تــو کـه معـبودی جـز تــو نـيـسـت پـاک و مـنـزهـی تــو و بـه سـتـايـشـت مـشـغولـم.
مـن بـر خويـشـتن سـتم کـردم و از سـر نـادانـی گـستـاخـی نـمودم
و دلـم آرام گـرفـت به ايـنکه از قـديـم مـرا يـاد کـرده ای و نعـمـت خـود را بـر مـن ارزانـی داشـتـه ای.
خــــداونــدا، ســرورا، بـسـا زشـتـی هـا که آن را پـوشـانـدی
و بـسـا بـلاهـای گـران که از مـن بـگـردانـــيـدی و بـسـا لـغـزش هـا که مـرا از آن نـگـاه داشــتـی
و بـسـا نـاگــواريـهـا که از مـن رانــدی و بـسـا سـتـايـشـهـای زيـبـا که سـزاوار آن نـبـودم و تــو
آن را ( بر سـر زبـانـها ) پـراکــنده سـاخـتـی.
خــــداونــدا … گــرفـتــاريـم بـس بـزرگ اســت
و پـريـشـانـيم مـرا از حــد ) صـواب و اعـتـدال ( گـــذرانـيـده و کــردارم ) دسـت مـرا از رسيـدن و رستـگاری( کـوتـاه کـرده
و زنـجـيـرهـای وابـسـتـگی مـرا به بـنـد کـشــيـده و زمـيـن گيـرم کـرده اسـت
و آرزوهـای بـلـند مـرا از رسـيـدن به سـودِ ) حـقـيقی ( باز داشته و دنـيا با فـريــبکاری هـای خـود مـرا فـريـفـته اسـت
و نـفـسـم با گـناهـان و سـهل انـگاريــش مـرا به ورطـه فـريـب فرو افکــنده اسـت
ســــرورا… از تــو درخواسـت مـيکنــم به حق ارجمـنديـت که مـبادا بـدی کـردارم، دعــايـم را از اجـابـت تــو بـاز دارد؛
تک تک شما بسیجی ها رو از درختای خیابون ازادی میاوزیم
جانم فدای رهبر می گوید:
آگوست 9, 2009 در t 11:05 ق.ظ | پاسخ
مرتیکه می دونی با کی دهن به دهن شدی برو از بزرگترات بپرس همون ممد خاتمی رو هم برات میزارم جلوت اعتراف کنه که در انگلیس و مصر و آمریکا با کیا نون خورده و بی کیا وعده داده . تو عددی نیستی تاج زاده و رمضان زاده عزیزت که اعتراف کردن و بزودی میرن بالای دار شما کوچو لو ها زیر پا له میشین زبان دراز بد قواره
Zende bad fagat Rahbar
Khamenee aziz
zende bad Iran
Drood be Ahmadinejad e gahraman
hich galati nemitonin bekhorin
hameye jonbeshe koskesh sabzetono mikonim
hamatono mikoshim koskesha
drood bar basije 20 milony
zende bad Rahbar
kose naneye rahbar
kharkoste